شعر غم...

آه...

درون سینه آهی سرد دارم

رخی پژمرده، رنگی زرد دارم


ندانم عاشقم؟ مستم؟ چه هستم؟

همی دانم دلی پر درد دارم





نظرات:

«» می‌گوید:
«ناله پنداشت که در سینه ما جا تنگ است** رفت و برگشت سراسیمه که دنیا تنگ است ********************** بعد یک عمر در این خانه کسی پیدا شد ** بهر تنهایی من هم نفسی پیدا شد ***************************** پیش از این ناله مکن مرغک پربسته دل ***که به فریاد تو فریاد رسی پیدا شد»

بابا عاشق
«دختر دل شکسته» می‌گوید:
«ناله پنداشت که در سینه ما جا تنگ است رفت و برگشت سراسیمه که دنیا تنگ است بعد یک عمر در این خانه کسی پیدا شد بهر تنهایی من هم نفسی پیدا شد پیش از این ناله مکن مرغک پربسته دل که به فریاد تو فریاد رسی پیدا شد»




گزارش تخلف
بعدی